صدفصدف، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

دلیل زندگی ما

33 هفته و 6 روز

سلامممم دختری خوبی عزیزم؟ تند تند آخرین خبرها رو بگم و از شرکت برم خونه که داره دیر میشه روز چهارشنبه گذشته رفتیم سونو با بابا، شما اون موقع 33 هفته و 2 روزت بود،خلاصه خانم دکتره سونو کرد و گفت وزنت 1.922 گرم هستش و خیلی خوبه، صورتتم بهم نشون داد کلی ذوق کردم، اصلا گریه ام گرفته بود، گفتش تازه از خواب بیدار شدی و داشتی خمیازه میکشیدی تازه چیزی که جالب بود این بود که خمیازه که می کشیدی دستت و میذاشتی جلو دهنت،کلی عزیزمم شما مودبی ، گفتش که گریدت 1 هستش و  وضعیتت سفالیک هست. خلاصه اون روز من کلی خوشحال شدیم که دیدیمت، راستی فکر کنم یک کمی بینیت پهن بود ،اصلا چهره ت از جلو چشمم نمیره خانم خانمها ...
27 بهمن 1392

31 هفته و 4 روز-چیدن سیسمونی

سلامممممممممممم عزیزمممممم کم کم شمارش معکوست واسه اومدن داره شروع میشه و من هر روز هیجان و استرسم بیشتر جمعه 11 بهمن سیسمونیه خوشگلت و چیدیم مامان-الهام- نسرین خانم- عطیه- الهه- خاله ها- مامان جون و مادر و حمیده هم اومدند همه برات کادو اورده بودند،بافتنی، پول و طلا مادر برات وان یکاد اورد بود، حمیده پول، خاله اعظم 1 ساعت خوشگل و سارا جونم واست گلسر خریده بود،نسرین خانم همممم برات یک شنل و کلاه خوشگل بافته بود،خاله هم واست ژاکت اورده بود خلاصه همه کلی شرمنده کردند ما روووووووووو حالا تا چند روز دیگه عکسهای سیسمونی تو میذارمممممم کمد و تخت و ... دوستت دارمممم دخملی ...
13 بهمن 1392

30 هفته و 5 روز

سلام دختر گلمممممممم 4 روز پیش رفتم دکتر، خانم دکتر سونو کرد گفت شما ماشالله خوبه خوبی گفت دیگه بزرگ شدی، خانم شدی همه چی خدا رو شکر خوب بود، حالا قراره دیگه 2 هفته 2 هفته برم دکتر از این به بعد. راستی چند تا از چیز هایی که برات خریده بودیممم جا مونده بود حالا خاله الهام ازش عکس گرفته الان میذارم اینجا عزیزکم       تا بعد خداحافظ ...
5 بهمن 1392
1